مقدمه: پدیده دروغگویی به عنوان عاملی که میتواند مبنای ایجاد روابطی غیر واقعی میان انسانها باشد، به عنوان یک آسیب در روابط اجتماعی مطرح است و برای کم نمودن این آسیب، نیاز است که منشاء دروغگویی مشخص شود و از این طریق راهکارهای لازم برای کاهش آن را بکار برد.
از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تحول مفهوم دروغ در کودکان 5 تا 11 ساله شهر تهران بود.
روش: این پژوهش یک بررسی کیفی از نوع زمینهیابی مقطعی است. نمونه شامل 80 کودک از دبستانهای شهر تهران بود که بر اساس روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل توصیفی دادههای این پژوهش از توزیع فراوانی استفاده شد، و برای تجزیه و تحلیل استنباطی دادههای پژوهش از جدولهای متقاطع شاخصههای خیدو استفاده شد.برای انجام این پژوهش از مصاحبهی پیاژه در رابطه با دروغ استفاده شد، همچنین برای بررسی رفتار در موقعیت عملی از امتحان املا و نقاشی استفاده گردید.
یافتهها: یافتههای بدست آمده راجع به استدلال کودکان دربارهی دروغ نشان میدهد: 40% از کودکان 5 ساله، 45% از کودکان 7 ساله، 75% ازکودکان 9 ساله و 90% از کودکان 11 ساله به مرحلهی استقلال اخلاقی رسیده بودند. یافتهها در مورد پاسخهای کودکان در موقعیت زندگی واقعی بدین صورت بود: 100% از کودکان 5 ساله، 85 % از کودکان 7 ساله، 55% از کودکان 9 ساله و40% از کودکان 11 ساله در مورد عملکردشان راست گفتند. همچنین در بررسی یافتهها، بین کودکان 5 و 7 ساله تفاوت معناداری بین استدلال اخلاقی کودکان بدست نیامد و بین کودکان سنین 9 تا 11 سال نیز تفاوت معنادار نبود اما بین کودکان 7 تا 9 سال با کودکان 9 تا 11 سال تفاوت معنادار بود.
بحث و نتیجهگیری: نتایجی که حاصل شد؛ حاکی از آن است که برطبق مرحلههای رشد اخلاقی پیاژه، به موازات افزایش سن، استدلالهای کودکان تغییر میکند و آنها از مرحلهی تابعیت اخلاقی به سمت مرحلهی استقلال اخلاقی پیش میروند. بررسی روند پاسخ ها در موقعیت واقعی زندگی نشان میدهد شکلگیری مفهوم دروغ، تعیین کنندهی رفتار دروغگویی کودکان نیست و در موقعیّت واقعی رفتار از تعامل پیچیدهی نیاز، توانایی و شناخت پیروی میکند و بر اساس نظریهی نسبیتگرایی مبنی بر وجود خود فردی و خود اجتماعی در انسان ها و تعارضی که بین این خود ها وجود دارد، نیاز به رسیدن به تعادل برای تأمین همهی نیازهای انسان باعث میشود که کلام فرد در قالب کلامی که قابل قبول اجتماع است مطرح گردد.
خدیجه بزرگی*؛ دانشآموخته کارشناسی ارشد آموزش و پرورش دبستان دانشگاه علامه طباطبایی
امید قاسمی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش و پرورش دبستان دانشگاه علامه طباطبایی
حامد مغربی سینکی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی دانشگاه تهران
واژگان کلیدی:دروغ، کودک، تابعیت اخلاقی، استقلال اخلاقی.
نظرات (0)