مقدمه: براساس مطالعه ملي بيماري ها و آسيب ها در ايران، افسردگي سومين مشكل سلامتي كشور است. افسردگی نوعی اختلال خلقی است که میتواند بر رفتار، شناخت و دیگر عواطف فرد تأثیر منفی بگذارد.
نوجوانان در مرحله ای از زندگی قرار دارند که ممکن است به علّت بحران های متفاوت- شامل تغییرات فیزیولوژیکی، شناختی، روانی و فشار همسالان- در معرض هجوم این اختلال خلقی قرار بگیرند. پژوهش ها نیز نشان داده اند که حدود یک سوم از نوجوانان از افسردگی خفیف تا بالینی رنج میبرند. لذا، به دلیل شیوع بالا و ایجاد اختلال در کارکردهای مختلف اجتماعی، تحصیلی، حرفه ای و غیره، افسردگی موضوعی است که به توجه جدی نیاز دارد. با این اوصاف، هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه میزان افسردگی دانش آموزان دختر دبیرستانی براساس سطح تحصیلات والدین و پایگاه اقتصادی خانواده بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علّی- مقایسه ای میباشد. جامعه این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرستان یزد بودند. برای انجام این پژوهش، تعداد 150 دانش آموز دختر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای از جامعه مذکور انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه اطلاعات شخصی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی از شاخص های میانگین و انحراف استاندارد و در سطح آمار استنباطی از آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. داده ها با استفاده از نرمافزارSpss18 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل های توصیفی نشان داد که میزان افسردگی در دانش آموزان دختر دبیرستانی در سطح متوسط قرار دارد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکراهه نشان داد که دانش آموزان خانواده های با سطح درآمد پایین نسبت به دانش آموزان با سطح درآمد متوسط و بالا از افسردگی بالاتری برخوردارند. همچنین، دانش آموزانی که والدینشان از تحصیلات ابتدایی برخوردار بودند نسبت به دانش آموزان با تحصیلات بالاتر افسرده تر بودند.
بحث و نتیجه گیری: این یافته ها نشان میدهد که شیوع و میزان افسردگی دانش آموزان دختر در خانواده های دارای وضعیت اقتصادی و تحصیلات پایین بالاتر است. در توجیه این یافته میتوان گفت که نوجوانان خانواده های با وضع اقتصادی و تحصیلات پایین به نظر میرسد که استرس روزمره و مداومی را تجربه می کنند و کمتر مورد حمایت مادی و عاطفی خانواده خود قرار میگیرند. طبق این نتایج، برنامه ریزی جهت کاهش افسردگی در نوجوانان خانواده های فقیر و دارای تحصیلات پایین ضرورت می یابد. لذا، به مسئولین مدارس پیشنهاد میشود با برگزاری کارگاه ها و کلاس های آموزش خانواده برای جامعه مذکور، والدین را با تغییرات شناختی، عاطفی و جسمانی دوره نوجوانی و راه های مقابله با مشکلات این دوره آشنا سازند. همچنین، مدرسه و نهادهای مسئول میتوانند با همکاری نهادهای کمکرسان از قبیل تأمین اجتماعی، بهزیستی، کمیته امداد و گروه های مردم نهاد به رفع مشکلات معیشتی دانش آموزان نیازمند بپردازند.
دکتر کاظم برزگر بفرویی؛ استادیار گروه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه یزد
اعظم شیرجهانی؛ دبیر مدرسه استثنایی خیراندیش یزد
واژگان کلیدی: افسردگی، دانش آموزان دختر، سطح تحصیلات والدین، پایگاه اقتصادی خانواده
نظرات (0)