تربیت کردن و پرورش دادن کودک در هر صورت و به هر شکلی، یک چالش بهشمار میآید. اما اگر کودک، مبتلا به بیشفعالی نیز باشد این چالش دوچندان میشود
تربیت کردن و پرورش دادن کودک در هر صورت و به هر شکلی، یک چالش بهشمار میآید. اما اگر کودک، مبتلا به بیشفعالی نیز باشد این چالش دوچندان میشود. راهنمائیها و سبکهای مفید تربیت و حمایتهای یک مراقبتکننده دلسوز، میتواند تا حدی کمککننده باشد.
آفریدن یک فرآیند منظم در منزل: خانه، مکانی است که بچهها در آن احساس امنیت میکنند. احساس پذیرش و عشق میکنند. اما عکس این موضوع نیز مطرح است. احساس انزجار، گوش ندادن به حرف پدر و مادر و جسور بودن. کودکان مبتلا به بیشفعالی، میزان نظم و شیوههای یادگیریشان متفاوت از کودکان عادی است.
کودکان مبتلا به بیشفعالی اغلب تکانشی هستند و به راحتی حواسشان پرت میشود. آنچه که به آنها گفته میشود بعد از چند دقیقه از یاد میبرند و بهطور مداوم نیز مواردی را فراموش میکنند. والدین با یادگرفتن مقابله با این علائم عادی، میتوانند به کودکان کمک کنند.
کودکانی که بیشفعالی ندارند و فقط مبتلا به اختلال کمبود توجه هستند آرام، گوشهگیر و خجالتی میباشند. آنها همچنین از کمبود عزتنفس، از دست دادن جزئیات، فراموشکار بودن و فراموش کردن مکان اشیاء رنج میبرند.
والدین باید به دنبال راههائی باشند که این کودک را برانگیخته، متمرکز، سرگرم و مشغول نگهدارند. مخصوصاً سرگرم کردن و مشغول نگهداشتن در درجهٔ اول اهمیت قرار دارد.
بچههای مبتلا به بیشفعالی ـ کمتوجهی، نیازمند مراقبت و توجه اضافی میباشند. مشارکت کردن این بچهها در منزل ممکن است موجب احساس خستگی و بیکفایتی گردد اما بهتدریج و در درازمدت این احساسات، جای خود را با احساس عشق و حمایت عوض میکنند.
منبع: نی نی بان
نظرات (0)